تو معصومانه در قلبم نشستی
به عشقم دیده بر بیگانه بستی
وفا کردی وفا هرگز ندیدی
از این نامهربانی ها شکستی
به غربت هم فراموشم نکردی
قفس وا مانده از پیشم نرستی
چه گویم من که سر تا پا گناهم
فدای تو که عاشق پیشه هستی
به شکر آن همه خوبی حقیرم
مگر جبران کند از غیب دستی