بعد مرگم نه به خود زحــمت بسیار دهید نه پی گورکن و قاری و غسال رویـــد به که هر عضو مرا از پس مرگــم به کسی این دو چشمان قوی را به فلان چشــمچران وین زبان را که خداوند زبانبـازی بود کلهام را که همه عمـــر پر از گچ بودهاست وین دل سنگ مرا هم که بود سنگ سیـــاه چانهام را به فلان زن که پی وراجی است در سر سفره خورَد فاطمـه، بیدندان، غم
نه به من بر سـر گور و کفن آزار دهید
نه پی سنگ لحد پــول به حجار دهید
که بدان عضو بود حاجت بسیار دهید
که دگر خوب دو چشمش نکند کار دهید
به فلان هوچی رند از پی گفتـار دهید
پاک تحویل علی اصغر گچکار دهیــد
به فـــلان سنگتراش سر بازار دهید
معدهام را به فلان مرد شکمخوار دهید
به که دندان مرا نیز بــدان یار دهید.